(اِ مرکب) پادیر. پادیز. شمع. چوبی که زیر دیوار زنند تا نیفتد و آنرا نیارش [ کذا ]خوانند یا در زیر چوبی شکسته از سقف بزنند. (صحاح الفرس) :
نه پاذیر باید ترا نه ستون
نه دیوار خشت و نه زاهن درا.رودکی.
رجوع به پادیر و صور دیگر آن شود.
پاذیز.
(اِ مرکب) پائیز. خزان...