جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ولاد: (تعداد کل: 1)
ولاد
[وِ] (ع مص) وِلاده. اِلاده. لِدَه. مولد. ولادت. زادن. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). وضع حمل کردن. (اقرب الموارد). زاییدن :
کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.مولوی.
ازبرای دفع تهمت در ولاد
که نزاده ست از زنا و از فساد.مولوی.
کارت این بوده ست از وقت ولاد
صید مردم کردن از دام وداد.مولوی.
ازبرای دفع تهمت در ولاد
که نزاده ست از زنا و از فساد.مولوی.