[وَ فَ / فِ] (از ع، اِ) وظیفه. آنچه اجرای آن شرعاً یا عرفاً در عهدهء کسی باشد. تکلیف. (از فرهنگ فارسی معین). کاری که تکلیف دینداری کسی باشد. (ناظم الاطباء). تکلیف دینی. مطلق تکلیف :
حافظ وظیفهء تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید.حافظ.
-...