جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه وریب: (تعداد کل: 2)
وریب
[وُ] (ص) چولی. اریف. (یادداشت دهخدا). اریب که کج و منحرف باشد. (برهان). کژ. (حاشیهء اسدی). قیقاج [ در ترکی ] . (برهان). و به کسر اول هم گفته اند که بر وزن فریب باشد. (برهان). اریب و کج و معوج و منحرف. (ناظم الاطباء) :
توانی بر او کار بستن...
توانی بر او کار بستن...
وریب
[وَ] (اِ) هرچیز سنگین تری مانند باری که بر گردهء اسب باشد. (ناظم الاطباء). || هرچیز برآمده از چیزی. (ناظم الاطباء).