جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه وررفتن: (تعداد کل: 1)
وررفتن
[وَرْ رَ تَ] (مص مرکب) در تداول عامه، کاویدن. کند و کاو کردن. || انگولک کردن. بازی کردن و دست زدن بسیار به چیزی. || دست به سر و کول کسی کشیدن. ملاعبه کردن. (فرهنگ فارسی معین): مدتی با دخترک وررفت.