جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه واکن: (تعداد کل: 2)
واکن
[کِ] (ع ص) نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جالس. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || پرندهء نشسته بر دیوار یا چوب یا درخت. (از اقرب الموارد). || مرغ بیضه در زیر گرفته. (منتهی الارب) (آنندراج). مرغ تخم در زیر گرفته. (ناظم الاطباء). ج، وُکون.
واکن
[کُ] (نف مرکب) واکننده. بازکننده. گشاینده. || (اِ مرکب) ابزار باز کردن در قوطی و بطری و امثال آن.
- در بطری واکن؛ آلت باز کردن در بطری.
- در بطری واکن؛ آلت باز کردن در بطری.