جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه والی: (تعداد کل: 2)
والی
(ع ص، اِ) کاردار. (السامی) (دهار) (مهذب الاسماء). حاکم یک ولایت یا ایالت. (فرهنگ نظام). حاکم. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). راعی. (منتهی الارب). امیر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). استاندار : والی هرات وی را به حشم و مردم یاری داد. (تاریخ بیهقی ص115). هر والی که آن ناحیت او...
والی
(اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی.