جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه هروی: (تعداد کل: 6)
هروی
[] (اِ) اسم عربی عروق الصفر است. (فهرست مخزن الادویه).
هروی
[هِ رَ] (ص نسبی) منسوب به هرات. (برهان). هریوه. (برهان). هراتی. (یادداشت به خط مؤلف).
هروی
[هِ رَ] (اِ) دانه ای است مانند ماش که در میان باقلا بود. (رشیدی). در برهان و سروری «هرول» ضبط شده است به لام و محشی رشیدی نویسد که در اکثر نسخ با یاء آمده است. (از حاشیهء برهان چ معین).
هروی
[هِ رَ] (اِخ) زبانی بوده است از جملهء هفت زبان فارسی. (برهان). زبان فارسی را شامل پنج یا هفت زبان دانسته اند که هروی به عقیدهء فرهنگ نویسان قدیم یکی از سه لهجه ای است که متروک شده است و آن را در ردیف سگزی و زاولی که لهجه های...
هروی
[هِ رَ] (اِخ) امامی... مداح سلاطین و وزرای کرمان بوده و اشعار بسیار خوب دارد و از جمله این لغز است:
ثلث و خمس و زوج فردی را که خمس و سدس او
بی شک از حد عدد بیرون بود تصنیف کن
بر قرار خویش باری دیگرش در بیت مال
ضرب کن، چون ضرب...
ثلث و خمس و زوج فردی را که خمس و سدس او
بی شک از حد عدد بیرون بود تصنیف کن
بر قرار خویش باری دیگرش در بیت مال
ضرب کن، چون ضرب...
هروی
[هِ رَ] (اِخ) دهی است از بخش پاوهء شهرستان سنندج که از چشمه و رودخانهء سیروان مشروب میشود. کار مردم زراعت و محصول عمدهء آنجا غله است. عده ای از اهالی به شغل گله داری گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).