[لَ] (ص مرکب) شیرین لب نوشین لب (ناظم الاطباء) آنکه دارای لبی مکیدنی است (فرهنگ فارسی معین) : هزارانْت کودک دهم نوش لب بوندت پرستنده در روز و شبفردوسی هر درختی چو نوش لب صنمی است بر زمین اندرون کشان دامنفرخی دایم دل تو شاد به دیدار نگاری شیرین سخنی...