جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نوزاد: (تعداد کل: 5)
نوزاد
[نَ / نُو] (ن مف مرکب) جدیدالولاده نوآمد مولود ولید ولیده (یادداشت مؤلف) نوزاده نوزاده شده بچه که به تازگی تولد یافته است : به گوش آمد آواز نوزاد من وز آن شادتر شد دل شاد مننظامی.
نوزاد
[نَ] (اِخ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبهء شهرستان مشهد، در 29 هزارگزی شمال غربی طرقبه در دامنهء معتدل هوائی واقع است و 158 تن سکنه دارد آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و سیب زمینی و میوه ها، شغل مردمش زراعت است (از ( فرهنگ جغرافیایی ایران...
نوزاد
[نَ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومهء شهرستان کاشمر، در 3 هزارگزی جنوب غربی کاشمر و 2 هزارگزی جنوب جادهء کاشمر به بردسکن، در جلگهء معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و زیره ( و انار و انگور،...
نوزاد
[نَ] (اِخ) دهی است از دهستان عربخانهء بخش خوسف شهرستان بیرجند، در 27 هزارگزی شمال غربی شوسف و 8 هزارگزی جنوب غربی جادهء مشهد به زاهدان، در منطقهء کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 301 تن سکنه دارد آبش از قنات، ( محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت است...
نوزاد
[نَ] (اِخ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 16 هزارگزی شمال غربی درمیان در دامنهء معتدل هوائی واقع است و 916 تن سکنه دارد آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت و قالی بافی است (از فرهنگ ( جغرافیایی ایران ج 9.