[نَ لَ / لِ] (اِ) لقمه (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) زماورد (مهذب الاسماء) (دهار) زله (زمخشری) بزماورد میسر تکه توشه (یادداشت مؤلف) لقمهء خوراکی برای گذاشتن در دهان (فرهنگ فارسی معین) : ندیمان را بخواند امیر و شراب و مطربان خواست و این اعیان را به شراب بازگرفت و...