جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نظارت: (تعداد کل: 1)
نظارت
[نَ رَ] (ع مص) نظر کردن و نگریستن به چیزی (غیاث اللغات ||) مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری (|| اِمص) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی || سرکاری چیزی مباشرت || حراست || شغل ناظر و میر سامانی (ناظم الاطباء).