جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه میله: (تعداد کل: 5)
میله
[لَ] (ع اِ) هنگام و زمان. ج، میَل. (منتهی الارب مادهء م ی ل) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
میله
[لَهْ] (ع اِ) دشت و بیابان. (منتهی الارب، مادهء ول ه) (ناظم الاطباء). || زمین بی گیاه. (ناظم الاطباء).
میله
[لَ / لِ] (اِ مرکب) شبیه به میل و مانند میل. (ناظم الاطباء) || قطعهء نازک و بلند از چوب یا آهن یا فلزی دیگر که در ساختمان و جز آن به کار رود. || میل آهنین که در مرکز سنگ زیر آسیا (در آسیاهای آبی و دستی) استوار است...
میله
[لَ] (اِخ) ظاهراً شهری بوده است این سوی جیحون در شمال افغانستان کنونی :
ز بیم تیغ تو تا چین ز ترکان ره تهی گردد
اگر زین سوی جیحون گردبادی خیزد از میله.
فرخی.
بگتگین حاجب ساخته با مردم تمام دم ایشان گرفت از پیش وی به اندخود و میله درآمدند و بگتگین بتفت...
ز بیم تیغ تو تا چین ز ترکان ره تهی گردد
اگر زین سوی جیحون گردبادی خیزد از میله.
فرخی.
بگتگین حاجب ساخته با مردم تمام دم ایشان گرفت از پیش وی به اندخود و میله درآمدند و بگتگین بتفت...
میله
[لَ] (اِخ) دهی است از دهستان دشت سربخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 5/10هزارگزی خاوری آمل با 480 تن سکنه. آب آن از رودخانهء کاری هراز و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج3).