جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه میرآخوری: (تعداد کل: 1)
میرآخوری
[خوَ / خُ] (حامص مرکب)صفت و پیشه و شغل میرآخور. اصطبل سالاری :
کز پی میرآخوری در پایگاه رخش او
آخشیجان جان رستم را مکرر ساختند.
خاقانی.
میرآخوری تو چرخ را کار
کاه و جو از آن کشد در انبار.نظامی.
و رجوع به میرآخور شود.
کز پی میرآخوری در پایگاه رخش او
آخشیجان جان رستم را مکرر ساختند.
خاقانی.
میرآخوری تو چرخ را کار
کاه و جو از آن کشد در انبار.نظامی.
و رجوع به میرآخور شود.