جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مکن: (تعداد کل: 4)
مکن
[مَ] (ع مص) بیضه نهادن سوسمار و مانند آن. (منتهی الارب). تخم نهادن سوسمار و مانند آن و جمع شدن تخمها در زیر شکم آن. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مکن
[مَ / مَ کِ] (ع اِ) خایهء سوسمار. (مهذب الاسماء). بیضهء سوسمار و ملخ و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج). تخم سوسمار و ملخ و مانند آن. (ناظم الاطباء). تخم سوسمار و ملخ و امثال آن دو، چنانکه گویند: مکن الضباب طعام العریب. واحد آن مکنه است. ج، مکنات. (از...
مکن
[مَ کِ] (ع اِ) جِ مکنه. (منتهی الارب). رجوع به مکنه شود.
مکن
[مُ کَن ن] (ع ص) علم پنهان داشته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پنهان داشته شده. (آنندراج) (از اقرب الموارد).