جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مکرراً: (تعداد کل: 1)
مکرراً
[مُ کَرْ رَ رَنْ] (ع ق) بارها. به کرات. به دفعات : مکرراً عرایض مشتمل بر شکایات به پایهء سریراعلی می فرستادند. (عالم آرای عباسی). و رجوع به مکرر شود.