جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مکحول: (تعداد کل: 3)
مکحول
[مَ] (ع ص) سرمه سا. (غیاث) (آنندراج). سرمه کشیده. (ناظم الاطباء). سرمه کرده. به سرمه کرده. سرمه کشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
خمار در سر و دستش به خون هشیاران
خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول.
سعدی.
قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی...
خمار در سر و دستش به خون هشیاران
خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول.
سعدی.
قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی...
مکحول
[مَ] (اِخ) نام مولای آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
مکحول
[مَ] (اِخ) ابن عبدالله شامی. رجوع به ابوعبدالله مکحول شود.