جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه موته: (تعداد کل: 5)
موته
[مَ تَ] (ع اِ) یک بار مردن. (ناظم الاطباء).
موته
[تَ] (ع اِمص، اِ) بیهوشی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || صرع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || نوعی از جنون. (منتهی الارب) (آنندراج). نوعی است از دیوانگی. (مهذب الاسماء). دیوانگی. (منتهی الارب) (آنندراج). دیوانگی و جنون. (ناظم الاطباء).
موته
[] (هندی، اِ) به هندی سعد است. (تحفهء حکیم مؤمن). رجوع به سعد شود.
موته
[تَ] (اِخ) زمینی است به شام. (منتهی الارب، مادهء م وت). و رجوع به مؤته (از مادهء م ءت) شود.
موته
[تِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش میمهء شهرستان کاشان واقع در 42 هزارگزی شمال باختری میمه با 300 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. مزرعهء آب باریک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج3).