[مُ ظَ / ظِ بَ] (از ع، اِمص)پیوستگی و مراقبت و همیشگی و مداومت. ملازمت و توجه و اشتغال. (ناظم الاطباء). پیوسته بودن بر کاری. لازم گرفتن. محافظت. مراقبت. تیمار داشتن. (یادداشت مؤلف) : در صبر و مواظبت تو خیره مانده بودم. (کلیله و دمنه). صواب آن است که بر...