جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مهندس: (تعداد کل: 2)
مهندس
[مُ هَ دِ] (معرب، ص، اِ) (معرب از اندازهء فارسی) مهندز. اندازه گیرنده. (غیاث). تقدیرکننده. (مهذب الاسماء) محاسب. شماردار. مقدر :
ز دینار و گوهر هزاران هزار
که آن را مهندس نداند شمار.فردوسی.
گهر دادش و چیز چندین ز گنج
که ماند از شمارش مهندس برنج.اسدی.
و گر برگرفتی ز مردم شمار
مهندس فزون آمدی صدهزار.فردوسی.
نداند...
ز دینار و گوهر هزاران هزار
که آن را مهندس نداند شمار.فردوسی.
گهر دادش و چیز چندین ز گنج
که ماند از شمارش مهندس برنج.اسدی.
و گر برگرفتی ز مردم شمار
مهندس فزون آمدی صدهزار.فردوسی.
نداند...