جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مهرآباد: (تعداد کل: 21)
مهرآباد
[مِ] (اِخ) مهرآباد میان رباط. دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین. کوهستانی و سردسیر است. شغل اهالی آن زراعت و قالی و جاجیم بافی است. محصول آن غلات و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج1).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 10هزارگزی شمال باختری شهر ری و غرب تهران، کنار راه قزوین. فرودگاه هواپیمایی کشوری در اراضی آن واقع است. دارای 8 خانوار سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج1). اکنون جزء شهر تهران است و از...
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان سیاه رود بخش حومهء شهرستان دماوند، کنار راه شوسهء رودهن به فیروزکوه. کوهستانی و سردسیر است. سکنهء آن 1342 تن است. آب آن از رودخانهء رودهن و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه، واقع در 4هزارگزی جنوب عجب شیر و 8هزارگزی مغرب راه شوسهء مراغه به دهخوارقان. جلگه و معتدل و در کنار دریاچه است. سکنهء آن 795 تن است. آب آن از رودخانهء قلعه چای و محصول آن غلات، کشمش،...
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 27هزارگزی شمال خیاو و 12هزارگزی راه شوسهء خیاو به اردبیل. منطقه ای است کوهستانی و معتدل. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج4).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان توابع شهرستان گلپایگان، واقع در 30هزارگزی جنوب شرقی گلپایگان و 11هزارگزی شرق راه شوسهء خوانسار به گلپایگان. کوهستانی و معتدل. دارای 266 تن سکنه. شغل اهالی زراعت و گله داری است و محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج6).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سردسیر. با 120 تن سکنه. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج6).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان باشتین بخش داورزن شهرستان سبزوار، واقع در 50هزارگزی جنوب شرقی داورزن و 8هزارگزی جنوب شرقی راه تهران به مشهد. سکنهء آن 495 تن است. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 18هزارگزی غرب اسفراین و 7هزارگزی شمال راه مالرو عمومی میان آباد به بینش کش. سکنهء آن 173 تن. محصول آن غلات، بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. سکنهء آن 163 تن است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، واقع در 30هزارگزی شمال غربی مشهد و 5هزارگزی شمال راه شوسهء مشهد به قوچان. سکنهء آن 133 تن. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، واقع در 44هزارگزی شمال غربی مشهد و یک هزارگزی جنوب کشف رود. سکنهء آن 111 تن است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 36هزارگزی شرق جغتای و 8هزارگزی جنوب راه آهن. سکنهء آن 110 تن است. محصول آن غلات، پنبه، کنجد و زیره. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان، واقع در 9هزارگزی شمال خاوری شیروان و سر راه شوسهء عمومی قوچان به شیروان. محصول آن غلات و انگور و میوه. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه، واقع در 10هزارگزی شرق راه شوسهء تربت به نیازآباد. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) نام ایستگاه میان تهران و شاه آباد در 10هزارگزی تهران.
مهرآباد
[مِ] (اِخ) قریه ای در 82هزارگزی قم، میان ده نار و کاشان و آنجا ایستگاه ترن است.
مهرآباد
[مِ] (اِخ) مزرعه ای از افشیدجرد از دیه های انار به قم. (تاریخ قم ص137).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) از قریه های قاسان. (تاریخ قم ص138).
مهرآباد
[مِ] (اِخ) قریه ای دو فرسنگ و نیم میان جنوب و شرق ابرقوه فارس. (فارسنامهء ناصری).