جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منگله: (تعداد کل: 3)
منگله
[مَ گَ لَ] (اِخ) به معنی منگلوس و آن شهری باشد که فیل خوب از آنجا آورند. (برهان) (از جهانگیری) (از غیاث اللغات) (از فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) :
سینه هاشان بردریده مغزهاشان کوفته
چنگ شیر شرزه و خرطوم فیل منگله.
مسعودسعد.
سینه هاشان بردریده مغزهاشان کوفته
چنگ شیر شرزه و خرطوم فیل منگله.
مسعودسعد.
منگله
[مَ گُ لَ] (اِ) نام سبزی و تره ای است صحرایی. (برهان). نام تره ای است صحرایی و بعضی به فتح نیز گفته اند. (فرهنگ رشیدی). ترهء صحرایی باشد. (جهانگیری) (آنندراج). ترهء دشتی بود. (اوبهی) :
گشت پرمنگله همه لب کشت
داد در این جهان نشان بهشت.ابوشکور.
|| علاقهء ابریشمی و غیره. (برهان)...
گشت پرمنگله همه لب کشت
داد در این جهان نشان بهشت.ابوشکور.
|| علاقهء ابریشمی و غیره. (برهان)...
منگله
[مَ گَ لَ] (اِ) منگلجی. منجانه. منقانه. منقاله. منغاله. منگانه. پنگان. فنجان. بنکام. آلتی که با آن زمان را محاسبه کنند. (از دزی ج2 ص619).