جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منقود: (تعداد کل: 1)
منقود
[مَ] (ع ص) پول نقد و حاضر و آماده. (ناظم الاطباء). || نقدیافته. نقدینه یافته :همه گرانبار دو اجر جزیل و دو ثواب جمیل با مساکن خویش رفتندی یکی منقود از خزاین سلطان و یکی موعود از حضرت رحمان. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص420).