جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منتجب: (تعداد کل: 2)
منتجب
[مُ تَ جَ] (ع ص) برگزیده و مختار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پسندیده و گزیده و مقبول. (ناظم الاطباء) :
ناصح ملک شه ایران ایرانشاه آن
که نزاد از نجبا دهر چنو منتجبی.
سنائی (دیوان چ مصفا ص320).
نک عصا آورده ام بهر ادب
هر خری را کو نباشد منتجب.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص260).
جمله...
ناصح ملک شه ایران ایرانشاه آن
که نزاد از نجبا دهر چنو منتجبی.
سنائی (دیوان چ مصفا ص320).
نک عصا آورده ام بهر ادب
هر خری را کو نباشد منتجب.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص260).
جمله...
منتجب
[مُ تَ جِ] (ع ص) برگزیننده و انتخاب کننده و پسندکننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه پوست از درخت بازمی کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انتجاب شود.