جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ممثل: (تعداد کل: 3)
ممثل
[مُ ثِ] (ع ص) آنکه قصاص می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به امثال شود.
ممثل
[مُ مَثْ ثَ] (ع ص) مصورگشته و پیکر صورت بسته شده. مصورکرده. تصویرشده. مجسم گشته. (از ناظم الاطباء). مصور. مجسم. (یادداشت مرحوم دهخدا) :کان المثال فی الصور الذهنیه اضعف من الممثل، و فی المثل الافلاطونیه بالعکس. (حکمه الاشراق حاشیهء ص 93). در موضع سقاه خمها که از غایت ثقل نقل...