جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ملعب: (تعداد کل: 3)

ملعب

[مَ عَ] (ع اِ) بازیگاه. ج، ملاعب. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). بازیگاه. (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج). بازیگاه و جای بازی. (ناظم الاطباء). || جای لهو و مجلس شادمانی :
به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب
ضیاء روز و شمع شب شکرلب بر کسان خمری.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 551).

ملعب

[مَ عَ] (ع مص) لَعْب. لِعْب. لَعِب. (ناظم الاطباء). رجوع به لعب شود.

ملعب

[مُ لَعْ عِ] (از ع، ص، اِ) منحوت از لعاب. کلمه ای است برساختهء فارسی زبانان. داروی لعاب دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادهء بعد شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.