جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ملحمه: (تعداد کل: 3)
ملحمه
[مَ حَ مَ] (ع اِ) فتنه و شورش و حرب بزرگ. (منتهی الارب) (آنندراج). فتنه و شورش و جنگ بزرگ. ج، ملاحم. (ناظم الاطباء). وقعهء عظیمه در فتنه. (از اقرب الموارد). و رجوع به ملحمه شود.
- نبی الملحمه؛ پیغمبر قتال یا پیمبر صلاح و تألیف مردم. (منتهی الارب). نبی القتال...
- نبی الملحمه؛ پیغمبر قتال یا پیمبر صلاح و تألیف مردم. (منتهی الارب). نبی القتال...
ملحمه
[مُ لَحْ حِ مَ] (ع ص) تأنیث ملحم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملحم شود.
- ادویهء ملحمه؛ داروها که گوشت رویاند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فی الادویه الملحمه للجراحات. (قانون ابوعلی سینا از یادداشت ایضاً). و رجوع به ملحم شود.
- ادویهء ملحمه؛ داروها که گوشت رویاند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فی الادویه الملحمه للجراحات. (قانون ابوعلی سینا از یادداشت ایضاً). و رجوع به ملحم شود.