جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مقراضی: (تعداد کل: 3)

مقراضی

[مِ] (ص نسبی) مأخوذ از تازی، چیزی که با کازود به خوبی آن را قطع کرده باشند. (ناظم الاطباء). آنچه که با قیچی آن را بریده باشند. || (اِ) نام حلوایی است. (غیاث) (آنندراج) :
قطع امّید گر ز مقراضی
کند، آیین اوست مرتاضی.
ملامنیر (از آنندراج).
و رجوع به مقراضه شود.
|| نام قسمی...

مقراضی

[مِ] (حامص) چون مقراض بودن. حالت و چگونگی مقراض. برندگی. قاطعیت :
چو سوزن، سنان سینه را دوخته
ز مقراضه مقراضی آموخته.نظامی.

مقراضی

[مِ ضی ی] (ص نسبی) منسوب است به مقراض که نام اجدادی است. (ازانساب سمعانی).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.