[مَ] (ع ص، اِ) بکرده شده. (کشاف اصطلاحات الفنون). کرده شده. (آنندراج). کرده شده. ساخته شده. عمل شده. ج، مفعولون، مفاعیل. (از ناظم الاطباء). شده. کرده. بجای آمده. به عمل آمده. به فعل آمده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و کان أمرالله مفعولاً. (قرآن 33/37).
نخست فاعل پس فعل و...