جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مفتخر: (تعداد کل: 2)
مفتخر
[مُ تَ خِ](1) (ع ص) نازنده و مآثر کهنه را شمارنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). مأخوذ از تازی، کسی که دارای بزرگی شود و افتخار حاصل کرده باشد. (ناظم الاطباء). سرفراز. سرافراز. سربلند. مباهی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
این به هند اوفتاد و آن به عرب
زآن به هند است...
این به هند اوفتاد و آن به عرب
زآن به هند است...
مفتخر
[مُ تَ خَ] (ع اِ) مایهء فخر و نازش :
آن فخر من و مفتخر ماضی اسلاف
آن صدر من و مصدر مستقبل اعقاب.
خاقانی.
آن فخر من و مفتخر ماضی اسلاف
آن صدر من و مصدر مستقبل اعقاب.
خاقانی.