[مَ] (ع مص) خردمند گشتن و دریافتن. (تاج المصادر بیهقی). دریافتن و دانستن. نقیض جهل. (منتهی الارب). ادراک کردن و آن از مصادری است که بر وزن اسم مفعول است مانند مجهود و میسور. (از اقرب الموارد). || (ص) فهمیده. (منتهی الارب). فهمیده و دریافت شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب...