جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مصعب: (تعداد کل: 18)

مصعب

[مُ عَ] (ع ص) گشن و گشنی که هنوز زیر بار و یا سواری نیامده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گشن اشتر. (مهذب الاسماء). اسبی که سواری نداده و سوار شدن بر آن دشوار باشد. نر. فحل. || شتر سرکش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || کار دشوار و...

مصعب

[مُ عِ] (ع ص) صاحب شتر سرکش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن جابر، مکنی به ابونصر. تابعی است. (یادداشت مؤلف).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن زبیر. از مردان نامی صدر اسلام و دست راست برادرش عبدالله زبیر بود که حجاز و عراق را به زیر سلطهء برادر درآورد و مختار ثقفی را شکست داد و کشت. عبدالملک مروان با او به جنگ پرداخت و چون از شکست او عاجز ماند برادرش...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن سعدبن ابی وقاص. سردار نامی اسلام و برادر عمر سعد معروف و مکنی به ابوزراوه. تابعی است. (از یادداشت مؤلف).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عبدالله بن مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبیربن العوام. محدث و راویه و شاعر است و پدر او عبدالله مکنی به ابوعبدالله، نزیل بغداد و ادیب از اشرار ناس بوده و ستمکاری او بر فرزندان علی بن ابیطالب (ع) و جز او با یحیی بن...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عمر. صاحب لواء رسول الله (ص) است. (منتهی الارب).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف، مکنی به ابومحمد. یکی از کبار صحابهء کرام و از قبیلهء بنی عبدالدار و از کسانی بود که در آغاز بعثت حضرت در مکه به اسلام گرویدند. او دین خود را نهان می داشت ولی خانواده اش بدان پی بردند و او...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن محمد بن ابی الفرات قرشی عبدری صقلی، مکنی به ابوالمعرب (423 - 508 ه . ق.). شاعر و ادیب و از مردم صقلیه بود. در اشبیلیه سکنی گزید و معتمدبن عباد او را سخت گرامی می داشت. دیوان شعرش میان مردم دست به دست می گشت....

مصعب

[مُ عَ] (ع ص) گشن و گشنی که هنوز زیر بار و یا سواری نیامده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گشن اشتر. (مهذب الاسماء). اسبی که سواری نداده و سوار شدن بر آن دشوار باشد. نر. فحل. || شتر سرکش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || کار دشوار و...

مصعب

[مُ عِ] (ع ص) صاحب شتر سرکش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن جابر، مکنی به ابونصر. تابعی است. (یادداشت مؤلف).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن زبیر. از مردان نامی صدر اسلام و دست راست برادرش عبدالله زبیر بود که حجاز و عراق را به زیر سلطهء برادر درآورد و مختار ثقفی را شکست داد و کشت. عبدالملک مروان با او به جنگ پرداخت و چون از شکست او عاجز ماند برادرش...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن سعدبن ابی وقاص. سردار نامی اسلام و برادر عمر سعد معروف و مکنی به ابوزراوه. تابعی است. (از یادداشت مؤلف).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عبدالله بن مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبیربن العوام. محدث و راویه و شاعر است و پدر او عبدالله مکنی به ابوعبدالله، نزیل بغداد و ادیب از اشرار ناس بوده و ستمکاری او بر فرزندان علی بن ابیطالب (ع) و جز او با یحیی بن...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عمر. صاحب لواء رسول الله (ص) است. (منتهی الارب).

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف، مکنی به ابومحمد. یکی از کبار صحابهء کرام و از قبیلهء بنی عبدالدار و از کسانی بود که در آغاز بعثت حضرت در مکه به اسلام گرویدند. او دین خود را نهان می داشت ولی خانواده اش بدان پی بردند و او...

مصعب

[مُ عَ] (اِخ) ابن محمد بن ابی الفرات قرشی عبدری صقلی، مکنی به ابوالمعرب (423 - 508 ه . ق.). شاعر و ادیب و از مردم صقلیه بود. در اشبیلیه سکنی گزید و معتمدبن عباد او را سخت گرامی می داشت. دیوان شعرش میان مردم دست به دست می گشت....
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.