جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مشکبوی: (تعداد کل: 2)
مشکبوی
[مُ / مِ] (ص مرکب) مشکبو. هر چیز معطر و خوشبوی. (ناظم الاطباء). هر چیز که چون مشک خوشبوی باشد. مشک آگین :
نادیده هیچ مشک و همه ساله مشکبوی
ناکرده هیچ لعل و همه ساله لعل فام.کسائی.
سر مشکبویش به دام آورم
لبش بر لب پور سام آورم.فردوسی.
یکی زرد پیراهن مشکبوی
بپوشید و گلنارگون...
نادیده هیچ مشک و همه ساله مشکبوی
ناکرده هیچ لعل و همه ساله لعل فام.کسائی.
سر مشکبویش به دام آورم
لبش بر لب پور سام آورم.فردوسی.
یکی زرد پیراهن مشکبوی
بپوشید و گلنارگون...