جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مشرب: (تعداد کل: 8)
مشرب
[مُ شَرْ رَ] (ع ص) آمیخته. || نیک رنگ گرفته. (ناظم الاطباء).
مشرب
[مَ رَ] (ع مص) نوشیدن آب را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آشامیدن. (غیاث) (آنندراج). آشامیدن آب و مانند آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شرب. (ناظم الاطباء). || (اِ) جای آشامیدن. (غیاث) (آنندراج). آب خور. (دهار). آبشخور. (ترجمان القرآن ص 88). جای آب خوردن. (منتهی الارب). آشامیدن جای. ج،...
مشرب
[مِ رَ] (ع اِ) پیاله و کوزه. (غیاث) (آنندراج).
مشرب
[مَ رَ] (اِخ) میرزا اشرف. اصلش از اعراب عامری است چندی در زمان نادرشاه در الکاء خار و ورامین متوجه عمل دیوانی بوده در آخر یک چشم او را برآوردند. در شیراز به سال 1185 ه .ق. وفات یافت. این چند شعر از او ثبت شده است:
وصل تو گفتم رسد،...
وصل تو گفتم رسد،...
مشرب
[مُ شَرْ رَ] (ع ص) آمیخته. || نیک رنگ گرفته. (ناظم الاطباء).
مشرب
[مَ رَ] (ع مص) نوشیدن آب را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آشامیدن. (غیاث) (آنندراج). آشامیدن آب و مانند آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شرب. (ناظم الاطباء). || (اِ) جای آشامیدن. (غیاث) (آنندراج). آب خور. (دهار). آبشخور. (ترجمان القرآن ص 88). جای آب خوردن. (منتهی الارب). آشامیدن جای. ج،...
مشرب
[مِ رَ] (ع اِ) پیاله و کوزه. (غیاث) (آنندراج).