جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مشدد: (تعداد کل: 2)
مشدد
[مُ شَدْ دَ] (ع ص) قوت داده شده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قوت داده شده. تواناکرده شده. (از ناظم الاطباء).
- مشدد کردن؛ محکم کردن.
- مشدد گرداندن (گردانیدن)؛ محکم کردن. و رجوع به تشدید و ترکیب های معنی بعد شود.
|| خلاف مخفف. (آنندراج). حرفی که دارای تشدید باشد....
- مشدد کردن؛ محکم کردن.
- مشدد گرداندن (گردانیدن)؛ محکم کردن. و رجوع به تشدید و ترکیب های معنی بعد شود.
|| خلاف مخفف. (آنندراج). حرفی که دارای تشدید باشد....