جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مسلول: (تعداد کل: 2)
مسلول
[مَ] (ع ص) شمشیر برکشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برکشیده شده و برآورده شده. (آنندراج) (غیاث). آهیخته. کشیده. برآهیخته. آخته. آهخته. برکشیده (تیغ و جز آن). برهنه. عریان. مُشهَّر. هر چیزی کشیده شده. (دهار) : شمشیر رعایت جمهور و حمایت ثغَور از نیام عزیمت و شهامت او مسلول گردد. (جهانگشای...
مسلول
[مَ] (ع ص) شمشیر برکشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برکشیده شده و برآورده شده. (آنندراج) (غیاث). آهیخته. کشیده. برآهیخته. آخته. آهخته. برکشیده (تیغ و جز آن). برهنه. عریان. مُشهَّر. هر چیزی کشیده شده. (دهار) : شمشیر رعایت جمهور و حمایت ثغَور از نیام عزیمت و شهامت او مسلول گردد. (جهانگشای...