جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مسقف: (تعداد کل: 2)
مسقف
[مُ سَقْ قَ] (ع ص) نعت مفعولی از تسقیف. رجوع به تسقیف شود. || خانهء پوشیده. (آنندراج). بیت سقف دار. (از اقرب الموارد). خانهء آسمانه کرده. (دهار). صاحب سقف. باسقف. با آسمانه. آسمانه دار. پوشیده. سرپوشیده. پوشانیده. باپوشش.
- مسقف کردن؛ سقف زدن. باسقف کردن. آسمانه زدن.
|| درازبالا. (منتهی الارب). طویل....
- مسقف کردن؛ سقف زدن. باسقف کردن. آسمانه زدن.
|| درازبالا. (منتهی الارب). طویل....
مسقف
[مُ سَقْ قَ] (ع ص) نعت مفعولی از تسقیف. رجوع به تسقیف شود. || خانهء پوشیده. (آنندراج). بیت سقف دار. (از اقرب الموارد). خانهء آسمانه کرده. (دهار). صاحب سقف. باسقف. با آسمانه. آسمانه دار. پوشیده. سرپوشیده. پوشانیده. باپوشش.
- مسقف کردن؛ سقف زدن. باسقف کردن. آسمانه زدن.
|| درازبالا. (منتهی الارب). طویل....
- مسقف کردن؛ سقف زدن. باسقف کردن. آسمانه زدن.
|| درازبالا. (منتهی الارب). طویل....