جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مستعمل: (تعداد کل: 4)
مستعمل
[مُ تَ مِ] (ع ص) نعت فاعلی از استعمال. به کاردارنده. استعمال کننده. عمل کننده. (اقرب الموارد). رجوع به استعمال شود.
مستعمل
[مُ تَ مَ] (ع ص) نعت مفعولی از استعمال. به کارداشته. (منتهی الارب). به کاررفته. (اقرب الموارد). کار داشته. به کاربرده شده :
تو در این مستعملی نی عاملی
ز آنکه محمول منی نی حاملی.
مولوی (مثنوی).
و رجوع به استعمال شود. || سخن مستعمل؛ ضد مهمل. (منتهی الارب). لفظ که معنی دارد و...
تو در این مستعملی نی عاملی
ز آنکه محمول منی نی حاملی.
مولوی (مثنوی).
و رجوع به استعمال شود. || سخن مستعمل؛ ضد مهمل. (منتهی الارب). لفظ که معنی دارد و...
مستعمل
[مُ تَ مِ] (ع ص) نعت فاعلی از استعمال. به کاردارنده. استعمال کننده. عمل کننده. (اقرب الموارد). رجوع به استعمال شود.