جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مسافرت: (تعداد کل: 1)
مسافرت
[مُ فَ رَ](1) (ع اِمص) مسافره. سفر. سفار. سفرکردگی و بیرون شدگی از خانه و وطن خود موقتاً به جایی دیگر که پس از چند زمانی بازگردد و مراجعت کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مسافره شود.
(1) - در تداول عامهء فارسی زبانان به کسر «ف» است.
(1) - در تداول عامهء فارسی زبانان به کسر «ف» است.