جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مراس: (تعداد کل: 2)
مراس
[مَرْ را] (ع ص) فحل مراس؛ گشن شدید و سخت. (منتهی الارب). ذو شده. (اقرب الموارد). || شدید.(1) (از اقرب الموارد).
(1) - المراسه: الشده، و المراس فعال للمبالغه و هی مراسه. (اقرب الموارد).
(1) - المراسه: الشده، و المراس فعال للمبالغه و هی مراسه. (اقرب الموارد).