جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مدرن: (تعداد کل: 2)
مدرن
[مُ رِ] (ع ص) حطب مدرن؛ هیمهء خشک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یابس. (متن اللغه) (اقرب الموارد). || جامهء چرکین(1). || چرکین گرداننده(2). || شترانی که علف ریزهء خشک را چرند(3). (آنندراج).
(1) - درن الثوب، فهو: درن و أدرن و الاثواب دران. (متن اللغه).
(2) - ادرن الثوب، فهو و هی:...
(1) - درن الثوب، فهو: درن و أدرن و الاثواب دران. (متن اللغه).
(2) - ادرن الثوب، فهو و هی:...
مدرن
[مُ دِ] (فرانسوی، ص)(1) تازه. نو. جدید. تازه باب شده. مد روز. باب روز.
(1) - Moderne.
(1) - Moderne.