جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مدد: (تعداد کل: 3)
مدد
[مَ دَدْ] (ع اِمص، اِ) افزونی. (ترجمان علامه جرجانی ص 87). زیادت. (منتهی الارب) :
دست او ابر است و دریا را مدد باشد ز ابر
نیز از دستش جهان دریای پهناور شود.
فرخی.
از مدد باران قصیل او رونق و طراوت یافت. (سندبادنامه ص14). || دستیاری. یاری. یارمندی. کمک. پشتیبانی : اگر به...
دست او ابر است و دریا را مدد باشد ز ابر
نیز از دستش جهان دریای پهناور شود.
فرخی.
از مدد باران قصیل او رونق و طراوت یافت. (سندبادنامه ص14). || دستیاری. یاری. یارمندی. کمک. پشتیبانی : اگر به...
مدد
[مُ دَ] (ع اِ) جِ مُدَّه. رجوع به مُدَّت و مُدَّه شود.
مدد
[مُ دُ] (ع ص، اِ) جِ مدید. رجوع به مدید شود.