جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مداخل: (تعداد کل: 2)

مداخل

[مَ خِ] (ع اِ) جِ مدخل، به معنی جاهای داخل شدن و درآمدن و وارد شدن. در یا دروازه یا رخنه ای که از آن بتوان به جائی داخل شد. موارد. مقابل مخارج : چون مار در مداخل و مضایق زمین روند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 342). انصار دین زمام...

مداخل

[مُ خِ] (ع ص، اِ) پشتهء بلند مشرف بر زمین سیرآب. (منتهی الارب). || بزرگی که دخالت در کار قوم کند. (از متن اللغه). کسی که مداخله می نماید و داخل در کاری می شود. || مصاحب و همدم. || درون و داخل. (ناظم الاطباء). رجوع به داخل شود. ||...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.