جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مخمل: (تعداد کل: 3)
مخمل
[مُ مِ] (ع ص) گمنام و بی قدر گرداننده. || کسی که پرزه دار و خوابناک گرداند جامه را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادهء بعد شود.
مخمل
[مُ مَ] (ع اِ) جامه های پرزه دار خوابناک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جامهء پرزدار خوابناک. (ناظم الاطباء). نوعی از قماش معروف که در ولایت بافند و بهترین آن کاشانی بلکه فرنگی بود به این قیاس پشت مخمل و روی مخمل. (آنندراج). و رجوع به مادهء بعد شود.