جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متواریه: (تعداد کل: 1)
متواریه
[مُ تَ یَ / مُ یَ] (ع ص) متواریه. مؤنث متواری. ج، متواریات. پنهان :
بعد نه سال آمد آنهم عاریه
گشت پیدا باز شد متواریه.مولوی.
بر جمادات آن اثرها عاریه است
آن پی روح خوش متواریه است.مولوی.
و رجوع به متواری (معنی اول) شود.
بعد نه سال آمد آنهم عاریه
گشت پیدا باز شد متواریه.مولوی.
بر جمادات آن اثرها عاریه است
آن پی روح خوش متواریه است.مولوی.
و رجوع به متواری (معنی اول) شود.