[مُ تَ قَلْ لِ] (ع ص) برگردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بازگشته. (ناظم الاطباء). || بی ثبات و دیگرگون شونده : اهالی آن سرزمین متقلب الرأی و متلون المزاج اند. (حبیب السیر). || از این پهلو بآن پهلو گردنده :
متقلب درون جامهء ناز
چه خبر دارد از شبان...