جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متقارن: (تعداد کل: 1)
متقارن
[مُ تَ رِ] (ع ص) پیوسته شده و متحد گشته به یکدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قرین شونده با هم. یار و یاور. ج، متقارنین. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تقارن شود.