جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متعلق: (تعداد کل: 3)
متعلق
[مُ تَ عَلْ لِ] (ع ص) درآویزنده به چیزی. (آنندراج). آویزان. (ناظم الاطباء). || علاقه دارنده و آویزان و آویخته و ملحق شده و پیوند شده و اتصال یافته. (ناظم الاطباء). بازبسته. وابسته : و از هیچ رو فائده رسان را فائده نمیداند و نفع را از هیچ ممر متعلق...
متعلق
[مُ تَ عَلْ لَ] (ع اِ) جائی که در آن چیزی آویزان شده. || علاقه و دلبستگی. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح نحو) فعل یا شبه فعلی است که جار و مجرور و ظرف بدان تعلق دارد. (از اقرب الموارد).
متعلق
[مُ تَ عَلْ لَ] (اِخ) دهی از دهستان گرمادوز شهرستان اهر است که 143 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ج 4 ص 484).