جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متعبد: (تعداد کل: 2)
متعبد
[مُ تَ عَبْ بِ] (ع ص) عبادت کننده و بسیار عبادت کننده. (غیاث) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). پارسا و بسیار متدین و دیندار. (ناظم الاطباء) : یکی از متعبدان شام سالها در بیشه ای عبادت کردی... (گلستان). یاد دارم که در ایام جوانی متعبد بودمی و شبخیز....
متعبد
[مُ تَ عَبْ بَ] (ع اِ) محل و مکان پرستش. (ناظم الاطباء).