جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متزلزل: (تعداد کل: 2)
متزلزل
[مُ تَ زَ زِ] (ع ص) جنبنده و لرزنده. (آنندراج). لرزنده و جنبنده. (غیاث) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنبیده و متحرک و مرتعش. (ناظم الاطباء) : چه تخت مملکت ری عاطل است و کار آن نواحی متزلزل. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص221). چه هر کس در...
متزلزل
[مُ تَ زَ زَ] (ع ص) سخت جنبیدهء از زلزله. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به مادهء قبل و تزلزل شود.